• وبلاگ : سال تحويل .. مدينه
  • يادداشت : وطن يا غربت
  • نظرات : 1 خصوصي ، 14 عمومي

  • نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + مسافر منا 
    اولين روزي که وارد خيابان هاي شهر بهاري تهران شدم، دلم گرفت. فکر نمي کردم دلم جاي ديگه اي مونده باشه. فکر نمي کردم دلتنگ بشم، فکر نمي کردم ...
    خدايا براي سفري که گذشت و هيچ نفهميدم يک سال مي آزمودي مرا، مي دانستم که در امتحان بزرگي شرکت کرده ام که سال گذشته در آن سرافکنده شده ام. هر لحظه همراه با بيم و اميد بود، همراه با شادي و نگراني، همراه با ...
    اما خداياي من براي سفر بعدي چند وقت بايد آزمايش شوم؟
    چند روز؟
    چند ماه؟
    چند سال؟
    و يا ...
    نمي دانم، اما ميدانم که؛
    تو کريمي و رحمانيت ات در وصف نمي گنجد...