دعوتنامه
آري ،دعوتنامه ام از امام رضا درآبان سال 79درشب نيمه شعبان هديه گرفتم .آن شب خيلي ناراحت بودم كه نتوانستم درست زيارت كنم ، همانجا تذكره مكه وكربلا خواستم . ايشان هم مهمان نوازي نموده ودست خالي ردم نكرد . همان سال كه مثل اسفند 87سال كبيسه بود به سفرعتبات رفتم ودر روز عيدغدير سامرا بوديم ، همانجا از خدا خواستم كه 13رجب مكه باشم ، خدا توفيق داد سال 82 شب تولد حضرت علي (ع ) محرم شويم ودر روز تولد آن بزرگوار از احرام بيرون بيام .بعد كه آمدم سه ماه ونيم بعد خدا لطف كرد وبه مهمان نوازي حضرت رسول تمتع ثبت نام كردم وسال 87هم عازم سفراين سرزمين پررمز و رازشدم ، آن روز كه ميخواستم بروم آخرين فرصت ثبت نام عمره دانشجويي بود ومن هم تاساعت 13دردانشگاه بودم واز طريق نزديكترين كافي نت اقدام به ثبت نام كردم ولي فرم انتخاب واحد همراهم نبود قرار شد فردا اين فرم را به دفتر فرهنگي برسانم ،ساعت 14.30هم بايد درفرودگاه حضور ميداشتم .خيلي سريع آمدم خانه وعازم فرودگاه شدم .آخرين لحظات يادم افتاد كه بايد فردا فرم به دست واحد فرهنگي برسد مداركم كه درآخرين لحظات درخانه برداشته بودم به يكي از نزديكانم تحويل دادم كه ايشان به دانشگاه ببرد به هرحال رفتم و سه روز گذشته بود وداغ زيارت حرم رسول الله به دلم مانده بود وبعد ازچند ساعت انتظار وارد روضه منوره شدم و به سختي دوركعت نماز خواندم ودر اثر ازدحام جمعيت امكان بيشتر ماندن در روضه شريفه نبود ،(همان روزقبل ازانجام قرعه كشي بود) همانجا با حضرت رسول درد دل كردم وگفتم :من كه اين دفعه نتوانستم زيارت دلچسب داشته باشم،لااقل يك عمره نصيبم كنيد.فردا شبش كه از حرم برمي گشتم(و خاندان پاك عصمت وطهارت اين بار هم به من روسياه لطف كرده بودند . )ازمنزل تماس گرفتند ونويد برنده شدن در عمره دانشجويي را به من دادند .اميدوارم براي اين سفر عمره هم هيچكدام ازما و ملتمسين دعا را دست خالي برنگردانده باشند وبارها تذكره حج مقبول را به همه عطا كنند .انشاء الله
چه حالي داشتيم قبل ازسفرتشنه ي تشنه فكرميكردم ميتونم تو اين سفرخودموسيراب كنم غافل ازاينكه اين ديارجاي سيراب شدن نيست تشنه تر شدم حالا دعاميكنم كه خدا هيچ وقت نه من بلكه همه همسفرامو سيراب نكنه.به اميدرهايي ازغربت وبازگشت به وطن
اي كه حج كرده اي:
ابراهيم وار زندگي كن و در عصر خويش معمار كعبه ايمان باش
قوم خويش را به حركت آر وبه حج بخوان.
و تو اي هم پيمان با خدا،اي همگام با ابراهيم و اي که پا در مسجدالنبي و مسجدالحرام گذاشته اي،
سرزمين خويش را منطقه ي حرم كن ،كه در مسجدالحرامي،عصر خويش را زمان حرام كن،كه در زمان حرامي،و زمين را مسجدالحرام كن، كه در مسجدالحرامي ،كه:زمين مسجد خداوند است و مي بيني كه :نيست!
دكتر شريعتي
واي خداي من
امروز بعد از حدودا 10 روز پس از ورود به وطن!!
خيلي اتفاقي رفتم زيارت
از موقعي كه برگشتم بغض داره خفم ميكنه
خدايا كي دوباره زيارت خانهات را نصيبم ميكني
من ديگه مال اين شهر و ديار نيستم
...
دلم تنگه ميخام گريه كنم نميشه ميخام داد بزنم من اومدم به ايران اما روحم موند مدينه ؤ فكرم موند مكه.خدايا من باز دعوت تورو ميخام
راستش من كه هنوز گيجم
احساس مي كنم پام يه جاست و دلم يه جاي ديگه
احساس ميكنم از دنياي معنويات پام را به دنياي ماديات گذاشتم
فقط دعا كنيد زياد غرق ماديات نشيم
انشاءالله سفر بعدي